اضطراب‌زدايي از مدارس
معلم نقش مهم و اساسي در انضباط و ايجاد فضاي رواني کلاس دارد ولي ذکر اين نکته ضروري است که کليشه‌اي کردن رفتار و معلومات دانش‌آموزان، هدف آموزش و پروش پويا نيست و با اهداف تعليم و تربيت مغايرت دارد.
ناکامي‌ها، تعارض‌ها، اضطراب‌ها و بعضي از خصوصيات جسمي، رواني و شخصيتي دانش‌آموزان سبب کشمکش‌هايي گوناگون در کلاس مي‌شود و نظم محيط سالم و انضباط آموزشگاهي را بر هم مي‌زند. در اين خصوص معلم مي‌تواند با درک صحيح احساس‌هاي منفي دانش‌آموزان گام‌هاي مثبتي در جهت پيشگيري از بروز اختلال و حل مشکلات آنان بردارد. وقتي معلم، شاگرد را درک کند و بدون عيب‌جويي با ديده تفاهم با او رفتار کند، شاگرد درمي‌يابد که معلم غمخوار اوست و مي‌تواند در راه مشکل‌گشايي او موثر باشد. در نتيجه استرس و اضطرابش فروکش مي‌کند و احساس‌هاي منفي او به احساس‌هاي مثبت تبديل مي‌شود.
دانش‌آموزان ممکن است با معضلات گوناگون همچون مشکلات خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي و غيره درگير باشند که سبب بروز اضطراب شود. عوامل استرس‌زا در زندگي فرد متنوع و گوناگون است. نمره درسي، کمرويي، انضباط خشک، تنبيه معلم، سرزنش دوستان، محيط ناآرام، جو نامطلوب عاطفي خانواده، جو نامناسب کلاس، بيماري و مشکلات جسمي و نظاير آن مي‌توانند سبب بروز بسياري از مشکلات عاطفي و رفتاري شوند. براي برقراري انضباط مطلوب و سازنده، معلم بايد بداند که در موقعيت‌ها و موارد گوناگون چه وظيفه‌اي بايد انجام دهد، بنابراين به کارگيري اصول اساسي رفتاري معلم در موقعيت‌هاي خاص براي اضطراب‌زدايي مفيد و کارساز خواهد بود.
شيوه برخورد با دانش‌آموزان را نمي‌توان به يک روش خاص محدود ساخت زيرا شيوه‌هاي آموزشي گوناگوني وجود دارد که هر يک در جاي خود کارسازترين است و هر روشي به وسيله هر کسي درباره هر دانش‌آموز نتيجه معيني را به دنبال نخواهند داشت. برقراري ارتباط سالم و با اصول درست است که مي‌تواند سبب واکنش مثبت دانش‌آموز شده و تعادل رواني او را به دنبال داشته باشد بنابراين توجه به موارد زير جهت اضطراب‌زدايي در مدارس به وسيله معلمان و مربيان لازم به نظر مي‌رسد:
1) ضروري است معلم بدون تکلف دانش‌آموزان را دوست بدارد و به صورت افرادي محترم بپذيرد تا مورد احترام دانش‌آموزان قرار بگيرد. در اين صورت است که دانش‌آموزان با اطمينان بيشتر به خواسته‌هاي او پاسخ مي‌دهند.
2) لازم است معلم با آمادگي کامل در کلاس درس حاضر شود، درس را به موقع آغاز کند و از روش‌هايي در تدريس استفاده کند که ضمن تسلط کامل بر کلاس، دانش‌آموزان را فعال کرده و زمينه بدرفتاري را کاهش دهد.
3) نظر به اينکه خصوصيات شخصيتي معلم و برخوردهاي مقطعي او در موارد خاص، رفتار دانش‌آموزان را جهت مي‌بخشد، ضروري است معلم رفتار خود را به گونه‌اي تنظيم کند که هيجانات، تعيين کننده رفتارش نباشد و در برخوردهاي مقطعي نيز با اتخاذ روش‌هاي مناسب درخصوص جهت بخشي رفتار دانش‌آموزان اقدام کند.
4) ضروري است، معلم با آگاهي از عوارض روش‌هاي مستبدانه و آزاد گذارنده، در خصوص اتخاذ روش مناسب و منطقي که به تعامل سازنده ميان او و شاگردانش منتهي مي‌شود، اقدام کند.
5) معلم بايد در برخورد با اختلالات عاطفي و رفتاري دانش‌آموزان کليشه‌اي برخورد نکند بلکه به تناسب شناختي که از دانش‌آموزان دارد به انتخاب روش بپردازد زيرا هر روشي به وسيله هر کسي و درباره هر دانش‌آموزي سبب يک نتيجه معين نخواهد شد.
6) اتخاذ روش خاص براي اصلاح رفتار دانش‌آموزان در ساير شاگردان کلاس تاثير دارد، بنابراين معلماني که در برخورد با مسايل انضباطي منطقي و جدي باشند، تاثير بيشتري در اصلاح رفتار ساير دانش‌آموزان خواهند داشت.
7) در صورت برخورد با مشکلات جسمي، رواني، عاطفي، تحصيلي و انضباطي به تناسب با کمک مربيان بهداشت، مشاوران، مربيان پرورشي و مسوولان مدرسه اقدام اساسي صورت گيرد.
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394برچسب:, | 17:15 | نویسنده : zahra adeli |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.